جدول جو
جدول جو

معنی باران کمان - جستجوی لغت در جدول جو

باران کمان
(نِ کَ)
مرادف باران تیر. تیر بسیار. رجوع به باران تیر شود. در آنندراج این ترکیب بدینسان آمده: بمعنی خود، اوحدالدین انوری گوید:
نگهای علم در سپهر پیچد
باران کمان بی بخار باشد (؟).
(از آنندراج) (از بهارعجم)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ مَ)
باران آوردن. باران باریدن و بمجاز بمعنی نزده رقصیدن آید:
با سبکساران از آل مصطفی چیزی مگوی
زآنکه این جهال خود بی ابر می باران کنند.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(مُ)
نزول باران. فرود آمدن باران. باریدن باران. فروریختن باران. باران باریدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از باران کردن
تصویر باران کردن
باران باریدن، نزده رقصیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باران آمدن
تصویر باران آمدن
فرود آمدن باران نزول بارش باران باریدن
فرهنگ لغت هوشیار